معنی افسردگی در واقع احساس عدم ارتباط ، جدا بودن و منزوی بودن است.افسردگی یا مالیخولیا بیماری جوامع مدرن است.در هنگام افسردگی میل شدیدی که برای جدا کردن خودمان از دیگر انسان ها و همچنین دیگر چیزها داریم باعث می شود که با خودمان به همان میزان قطع ارتباط کنیم.
پایه رشد و بهبودی در افسردگان گمنام این است که شخص افسرده بپذیرد که اداره زندگی از کنترل و اختیارش خارج شده است (حتی در مواقعی که برای کشتن خود سعی و تلاش می کرده است).سپس این باور را پیدا می کند که نیروی برتر از خودش می‌تواند سلامتی روان را به وی بازگرداند و در این هنگام تصمیم بگیرد که ذهنش را به مراقبت خدایی که خودش درک کرده است بسپارد.
این موضوع خیلی مهم نیست که افسردگی را یک بیماری به حساب بیاوریم و یا یک اختلال ذهنی و عقلی بلکه مهم این است که لازم است مردم در برابر خودشان و احساس شان مسئولیت‌پذیر باشند.

این کتاب شامل دوازده قدم افسردگان گمنام می باشد.

ما متوجه شدیم که تنهایی و دوری از دیگران اولین علامت افسردگیمان است و ارتباط با کسانی که تجربه افسردگی دارند راه خروج از آن است. در گذشته باور داشتیم که ناکافی و بی ارزشیم اما اکنون به دنبال باورهای جدید و مثبت درباره خودمان هستیم. ما به مرور به این باور رسیدیم که راه دیگری برای نجات از افسردگی و این جهنم پوچ وجود دارد، فقط کافیست تصمیم بگیریم تا باورها، افکار، احساسات و روابطمان با دیگران را تغییر دهیم و از نیروی برتر بخواهیم تا در مسیر بهبودی به ما کمک کند زیرا در گذشته آنقدر خود محور بودیم که در زندگی جایی برای خداوند و نیروی برتر وجود نداشت.
اکنون وقت آن رسیده به قسمت دیگر وجودمان هم توجه کنیم ، همان قسمت که مشتاق تغییر است . صدای ضعیف اما پر امید از درونمان می گویید تو هم می توانی شاد باشی . فقط کافی ست با رفتن به جلسه ریسک کنی.

مسئول کمیته نشریات: ۰۹۳۳۶۰۱۶۷۴۰