نوشته‌ها

معنی افسردگی در واقع احساس عدم ارتباط ، جدا بودن و منزوی بودن است.افسردگی یا مالیخولیا بیماری جوامع مدرن است.در هنگام افسردگی میل شدیدی که برای جدا کردن خودمان از دیگر انسان ها و همچنین دیگر چیزها داریم باعث می شود که با خودمان به همان میزان قطع ارتباط کنیم.
پایه رشد و بهبودی در افسردگان گمنام این است که شخص افسرده بپذیرد که اداره زندگی از کنترل و اختیارش خارج شده است (حتی در مواقعی که برای کشتن خود سعی و تلاش می کرده است).سپس این باور را پیدا می کند که نیروی برتر از خودش می‌تواند سلامتی روان را به وی بازگرداند و در این هنگام تصمیم بگیرد که ذهنش را به مراقبت خدایی که خودش درک کرده است بسپارد.
این موضوع خیلی مهم نیست که افسردگی را یک بیماری به حساب بیاوریم و یا یک اختلال ذهنی و عقلی بلکه مهم این است که لازم است مردم در برابر خودشان و احساس شان مسئولیت‌پذیر باشند.